مجموعه ناروتو، اثر ماساشی کیشیموتو، به یک شاهکار احساسی تبدیل شده که دنیای مانگا و انیمه را برای همیشه تغییر داد. این اثر که از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۴ منتشر شد، بعدها به دو مجموعه انیمه و چندین فیلم و بازی ویدیویی تبدیل شد و به یک نماد جهانی غیرقابل انکار تبدیل گشت. اگرچه بخش زیادی از موفقیت این مجموعه به خاطر نبردهای حماسیاش است، اما نوع شور و اشتیاقی که ناروتو در مخاطبان ایجاد کرده، فراتر از قدردانی صرف از صحنههای اکشن خارقالعادهاش است.
در سرتاسر داستان، بینندگان با درسهای اخلاقی تأثیرگذاری روبرو میشوند که آنها را به تفکر درباره درد، پشیمانی، روابط و رویاها تشویق میکند. شخصیتهای اصلی و منفی داستان به مسیری برای بحثهای اخلاقی و درسهایی تبدیل میشوند که عمیقاً به چگونگی رشد و غلبه بر مشکلات میپردازند. این مجموعه تأثیری عمیق بر تمام بینندگانش میگذارد و آنها را با حکمتی تازه و تأثیرگذار تنها میگذارد.
برای خرید سری کامل مانگا شاهکارناروتو همین جمله را لمس یا کلیک کنید
5 – همدلی در قضاوت، راهی به سوی بخشش و شفقت است
هیچکس به راستی تنها نیست و این پشتیبانی باعث پیشرفت بیشتر رویاها میشود
حتی زمانی که تجربه شخصی برای همدلی واقعی وجود ندارد، شخصی که قلبش را برای درک دیگران باز نگه میدارد، میتواند تمام حمایتی باشد که دیگری به آن نیاز دارد. رویارویی ناروتو با ناگاتو، که عمدتاً با نام مستعار “پین” شناخته میشود، مثال اصلی این است که چگونه دست یاری دادن با مهربانی میتواند چرخه درد را پایان دهد. شخصیت اصلی همچنین به دنبال بخشش از دیگران و بخشیدن آنهاست. ناروتو پیش از نشست کاگهها، از آنها التماس میکند تا برای جلوگیری از اعدام ساسکه تلاش کنند.
در اوایل سری، طرفداران این الگو را در مواجهه تیم ۷ با زابوزا میبینند. اگرچه او دشمن آنهاست، عشقش به هاکو بر بدخواهیاش سایه میاندازد و تیم ۷ به او اجازه میدهد تا در پایان، در کنار شاگردش به آرامش برسد. بسیاری از درگیریها در سراسر داستان ناروتو به دلیل فقدان همدلی و حتی بیتفاوتی نسبت به مشکلات (علیرغم داشتن آن) تشدید میشوند. اگرچه کور شدن توسط درد و احساس حسادت و تلخی آسان است، بسیاری از شخصیتها، چه خوب و چه بد، نشان میدهند که در هسته اصلی اکثر کشمکشها، تمایل به درک شدن، پذیرفته شدن و تسلی یافتن نهفته است.
اگر افراد بتوانند طرز فکر “من در برابر دیگری” را به احترام، کنجکاوی و بخشش تغییر دهند، این میتواند اولین گام به سوی رابطهای مثبت باشد که در غیر این صورت شکل نمیگرفت، همانطور که در دوستی ناروتو و گارا علیرغم درگیری اولیهشان دیده میشود. غم و اندوه منحصر به فرد است و لایههای متعددی دارد، اما علیرغم تجربه شخصی، طبیعت انسانی میتواند بر فقدان همدلی غلبه کند و با همدردی مثبت، فضایی برای التیام ایجاد کند.
4 – پافشاری و استقامت برای تغییر کردن، میتواند منجر به رهایی و رستگاری شود
اسیر گذشته نشوید و به جای آن، از آن برای پیشرفت و رشد بهره ببرید
در داستان، تمام شخصیتها با آزمونها و سختیهای زیادی روبرو میشوند، اما آنهایی که پایداری میکنند به شخصیتهای اصلی تبدیل شده و نتایج بهتری خلق میکنند. ناروتو، تیمش و مواجههاش با دشمنان، بینندگان و خوانندگان را تشویق میکند تا سختیها را به آرامی بپذیرند و از چالشها و شکستها به عنوان راهی برای رشد استفاده کنند. با دیدن دوران کودکی ناروتو، تصور اینکه او میتوانست مسیر تاریکتری را برای التیام درد و تنهاییاش انتخاب کند، آسان است. در عوض، شگفتی کودکانه و سرسختیاش او را به سمت روشنایی سوق میدهد و بهبودی را برای گذشتهاش و روستا به ارمغان میآورد.
همسو با این موضوع، ساسکه یکی از نمونههای اصلی برای بیان مفهوم رستگاری است. اگرچه انگیزههایش ناخوشایند بود، ساسکه از دست دادن خانواده و فاصله قدرتش با ناروتو را برای تکامل و قویتر شدن به کار میگیرد. بعدها، از طریق او، طرفداران میبینند که سرنوشت از پیش تعیین شده نیست و راههایی برای جبران تصمیمات اشتباه وجود دارد.
اگرچه ساسکه سالها در کینه و خیانت گم شده بود، همتایان بخشندهاش، مربیانش و در نهایت برادر یافتهاش ناروتو، به او فرصت دیگری دادند تا اشتباهات خود جوانترش را جبران کند و به او اجازه دادند تا از دور از روستا محافظت کند. راههایی برای استفاده سازنده از احساس گناه وجود دارد که مردم را تشویق میکند در شرمساری غرق نشوند.
در نهایت، پیامی که میتوان از این نماد انیمه برداشت کرد این است که در گذشته گیر نکنید و خود را با پشیمانی احاطه نکنید. بهتر است از این احساسات برای تکرار نکردن گذشته استفاده کرد. همانطور که بسیاری مانند تسوناده، ساسکه و کاکاشی از دست دادن عزیزانشان را پشیمانند، مانند جیرایا از عواقب درگیریها پشیمانند، یا مانند ساکورا و ناروتوی جوان از کاستیهایشان در مواجهه با چالشها پشیمانند، آنها هر کاری که میتوانند انجام میدهند تا اطمینان حاصل کنند که نقصها تبدیل به عادت نشوند و بتوانند تأثیر مثبتی بگذارند. پذیرفتن سختیها میتواند منجر به قویتر و مقاومتر شدن شود.
3 – روابط و پیوندهای میان انسانها، آنها را به فراتر از مرزهای تواناییشان سوق میدهد
هیچکس واقعاً تنها نیست و این پشتیبانی، رویاها را حتی فراتر میبرد
بسیاری از شخصیتها در داستان ناروتو، تنهایی و از دست دادن جانکاهی را تجربه میکنند. با این حال، این مجموعه مکرراً نشان میدهد که هیچکس واقعاً تنها نیست، حتی اگر تاریکترین لحظات زندگی اینگونه به نظر برسد. وفاداری، اعتماد، مسئولیتپذیری و مراقبت از یکدیگر میتواند محیطی مثبت ایجاد کند و باعث بهتر شدن شود. حفظ کسانی که به زندگی روشنی و چالش میآورند، پاداشدهندهترین پیوندها خواهند بود. چه در درون روستای خودشان و چه در روابطی که از مرزها فراتر میرود، پیوندهای میان شخصیتها هم در رشد و شکوفایی تاکتیکی و هم در روابط بین فردی، حیاتی هستند.
روابط در شکلهای مختلفش هرگز سیاه و سفید نیستند، و اگرچه مردم مدام لغزش میکنند، پیام مهمی که ماساشی کیشیموتو ارائه میدهد این است که عشق بیقید و شرط یکی از ارزشمندترین چیزها در زندگی است. تیم ۷، علیرغم مخالفتهای بیرونی، به تلاش برای متقاعد کردن ساسکه برای توقف مسیر ویرانگرش و بازگشت به روستای برگ ادامه میدهد. در طول نبرد نهاییشان، ساسکه در ابتدا از پافشاری ناروتو آزرده به نظر میرسد، اما در نهایت با بیمیلی اعتراف میکند که این یکی از نعمتهای نجاتبخش برای مکان و مردمی بود که به شدت او را آزرده بودند.
قدرت واقعی از حمایت دوستان، خانواده و مربیان میآید. تیم آسوما، تیم گای، تیم کورنای و تیم کاکاشی همگی ثابت میکنند که بهرهگیری از بهترین تواناییها و مهارتهای فردی در عین حفظ اعتماد و مراقبت از یکدیگر، به شیوههای منحصر به فردشان باعث رشد و تعمیق پیوندها خواهد شد. حتی زمانی که در تیمهای مختلف یا از روستاهای دیگر هستند، پیوندها میتوانند از مرزهای قبلی فراتر روند و راه را برای دیپلماسی، درک متقابل و دوستی هموار کنند. عشق و کار تیمی میتواند حتی بر سختترین چالشها در ناروتو غلبه کند، و مکرراً، گروههای مختلف دقیقاً همین را نشان میدهند، حتی با بازگرداندن افراد از لبه مرگ و انزوا.
2 – خاص بودن یک قدرت است
خصوصیات منحصر به فرد هر شخص، به برجستهترین تواناییهای او تبدیل میشود
صرف نظر از تحقیر، قضاوت و تمسخر دیگران، چیزی وجود دارد که به هر شخص و شخصیت، قدرتی منحصر به فرد میبخشد. این به این معناست که وقتی فردی به نقاط ضعف خود پی میبرد، میتواند یا از آنها دست بکشد یا این کاستی را به نیرویی تازه برای استفادهای سازنده تبدیل کند. ناروتو اوزوماکی نمونه بارز پذیرش هویتی است که طرفداران بیتردید با آن همدلی میکنند و آن را میستایند. قدرت روحی و طبیعت بیتزلزل درستکار او، شخصیتی قوی آفرید که در نهایت هویت خود را پذیرفت و از منحصر به فرد بودنش به عنوان نقطه قوت استفاده کرد.
شخصیتهای اصلی و فرعی دیگری که آغاز و پرورش سختی داشتهاند، مانند کاکاشی و یاماتو – معلمان روستای برگ مخفی – میپذیرند که قدرتهایشان ریشههای دردناکی دارد، اما همچنان از آنها به شکلی سازنده برای محافظت از شاگردان، همتایان و عزیزانشان استفاده میکنند. گای سنسی و شاگردش لی نیز نمونههای کاملی از یافتن جایگاه قدرت خود هستند، با وجود این که نمیتوانند مانند دیگر نینجاها از نینجوتسو استفاده کنند. با این حال، آنها در میدان نبرد مورد احترام هستند و شریکانی توانمند برای تیمهای خود محسوب میشوند.
جدا از قدرت جسمانی، بسیاری از این شخصیتها تواناییهای خود را از طریق درک عاطفی و شخصیتهای پرفضیلت نشان میدهند. این “کمبودها” یا “کسب قدرتهای آزاردهنده” زمانی موضوعی دردناک و نقطه حساسی در زندگیشان بود، اما به جای افسوس خوردن برای آنچه هرگز نمیتوانست باشد، از شرایط خود بهترین استفاده را کردند و از فردیت خود برای تبدیل شدن به برجستهترین شخصیتهای داستان بهره بردند.
مجموعه ناروتو مخاطبان را تشویق میکند تا راهی برای جبران کمبودهایشان پیدا کنند، استعدادهایشان را در هر جا که هست بیابند و آنها را پرورش دهند. ناروتو از کودکی به دلایلی فراتر از درکش با هویت خود در کشمکش بود. به تدریج در طول داستان، همچنان که درباره گذشته، خانواده، قدرتها و کشمکشهای عاطفیاش میآموزد، با احساسات منفی درونیاش روبرو میشود تا از آنها عبور کند و راه را برای استعدادهایی که در هیچ جای دیگری یافت نمیشود، باز کند.
1 – هر کس باید رویای خود را دنبال کند
شور و عزم راسخ میتواند آیندهای بهتر بسازد
اگر شور و اشتیاق شما را به جایی هدایت میکند، صرف نظر از انتظارات بیرونی، ناروتو به بینندگان الهام میبخشد که با تلاش و عشق، میتوانید به اهدافی برسید که شما را به خوشبختی میرساند. در میان جنگ، از دست دادن عزیزان، تردید به خود و درگیریهای فراتر از درک انسان، بسیاری از شخصیتها با هدف دستیابی به موفقیت، در برابر سختیها پایداری میکنند. ناروتو زمانی بزرگترین طردشده در روستای برگ مخفی بود، اما به تصمیم خود برای ایجاد تغییر و تبدیل شدن به هوکاگه، یک نینجای رهبر محترم، پایبند ماند.
هر شخص در روستاهای سراسر جهان، آرزوهای خاص خود را برای شهرشان، راههایی برای حل مشکلات فردی و روشهایی برای بهبود کیفیت زندگی داشت. خوشبختانه، با پایان سری اصلی پس از چهارمین جنگ بزرگ نینجاها، روستاهای بسیار اکنون منفعت مشترک همکاری را درک میکنند و بدین ترتیب سیستمی شاخهای برای کمک به یکدیگر ایجاد میکنند. رؤیای داشتن صلح و رفاه شاید زمانی دور از دسترس به نظر میرسید، اما به خاطر قهرمان داستان و اشتیاق مسریاش، رؤیاهای هدایت جوامع به سوی آیندهای بهتر محقق شد.
زندگی نینجایی، افرادی با اراده قوی پرورش داد که میدانستند عزم راسخ و پشتکار میتواند به موفقیت منجر شود. حتی اگر اهداف تغییر کنند یا شرایط طبق برنامه پیش نرود، درسهای ارزشمندی در طول مسیر یافت میشود. شعار ناروتو که “من هرگز از حرفم برنمیگردم!” موضوعی است که از روزهای اولیه انیمه دیده میشود، اما این جمله ساده نشاندهنده درستکاری و عزم راسخ شخصیت اصلی است که بر مخاطب تأثیر میگذارد. دنبال کردن اهداف عوامل زیادی را در بر میگیرد، مانند نظر دیگران، محیط و محدودیتهای شخصی، اما این احساس، فرد را تشویق میکند تا فراتر از همه تردیدها به دنبال خوشبختی برود و آنچه را که هم در ناروتو و هم در دنیای واقعی قصد انجامش را دارد، به سرانجام برساند.
امیدوارم از مطالعه این مقاله لذت برده باشید
منبع : Screen Rant