خیلی از شرورای دنیای مانگا واقعاً آدمای بیرحم و خودخواهیان. همهی فکر و ذکرشون اینه که به قدرت و پول و شهرت برسن، حتی اگه لازم باشه دنیا رو بسوزونن!
ولی… یه عدهی خاصی بینشون هستن که اوایل اصلاً قصد بدی نداشتن. اتفاقاً میخواستن دنیا رو بهتر کنن، عدالت بیارن یا یه مشکلی از ریشه حل کنن! فقط مشکل اینجاست که یه جایی پیچیدن به جاده خاکی… و از قهرمان تبدیل شدن به ضدقهرمان یا حتی یه هیولا! بریم سراغ این شخصیتای عجیب و غریب:
۸. لایت یاگامی – Death Note
لایت یاگامی – Death Note
اگه بخوای یه لیست از خطرناکترین دانشآموزای تاریخ درست کنی، لایت قطعاً تو لیسته! لایت با نیت خوب شروع کرد، میخواست دنیا رو از شر جنایتکارا پاک کنه… ولی خب، وقتی دفتری داری که فقط با نوشتن اسم میتونی طرف رو بکشی، خیلی زود وسوسه میشی که بازی خدا رو دربیاری!
لایت کمکم از مسیر اصلی خارج شد، هر کی بهش شک کرد یا جلوش وایساد، حذف شد. تو ذهن خودش داشت “دنیای جدید” رو میساخت، ولی آخرش چی شد؟ یه خودشیفتهی خطرناک که فکر میکرد قضاوت درباره مرگ و زندگی بقیه، حق خودشه!
۷. استین (قاتل قهرمانا) – My Hero Academia
استین (قاتل قهرمانا) – My Hero Academia
این یکی واقعاً حرف حساب میزد! استین از قهرمانای قلابی که فقط دنبال شهرت و پول بودن، حالش به هم میخورد. میگفت قهرمان باید دلش برای مردم بسوزه، نه برای لایک و اسپانسر!
تا اینجا خوبه، نه؟ ولی مشکل اینجا بود که تصمیم گرفت قهرمانایی که به نظرش “واقعی” نبودن رو بکشه! اونم به شکل خیلی خشن!
ایدهش قابل درک بود، ولی روش اجراش باعث شد تبدیل بشه به یکی از خطرناکترین شرورای داستان.
۶. گتو سوگورو – Jujutsu Kaisen
گتو سوگورو – Jujutsu Kaisen
این بنده خدا یه زمانی رفیق صمیمی گوجو بود! هردوشون میخواستن دنیا رو از شر ارواح نفرینشده نجات بدن. ولی گتو خسته شده بود از اینکه هی بکشه و هیچچیز تغییر نکنه.
ایدهی عجیبش این بود که همهی آدمای معمولی رو نابود کنه، چون فکر میکرد اونا باعث تولد نفرینها هستن! بعدشم یه فرقه ساخت و زد به جادهی بیبرگشت.
نیت اولیهش خوب بود، ولی تبدیل شد به یه دشمن بزرگ با تفکرات تاریک.
۵. واکسینمن – One Punch Man
واکسینمن – One Punch Man
واکسینمن اصلاً یکی از سریعترین شکستخوردهها توی One Punch Man بود، ولی دلیل کاراش خیلی جالبه. اون واقعاً دغدغهی محیطزیست داشت!
از اینکه انسانا دارن زمینو نابود میکنن، عصبی بود و راهحلش این بود: همهی انسانا باید برن! خب معلومه که این راهحل درست نیست، ولی دغدغهش خیلی واقعی بود.
سایتاما هم که کلاً زد نابودش کرد قبل اینکه حرفاش تموم شه! 😅
۴. راینر براون – Attack on Titan
راینر براون – Attack on Titan
راینر یه شخصیت فوقالعاده خاکستریه. اول داستان کاملاً ضدحال بود، یه نفوذی از دشمن! ولی وقتی میفهمی چرا این کارا رو کرده، دلت براش میسوزه.
اون از بچگی آموزش دیده بود که الدیاییها دشمنن و باید نابود بشن. ولی وقتی با سربازای الدیایی رفیق شد، دوگانگی شخصیتی گرفت…
آخرش برگشت و با همونا متحد شد تا دنیا رو نجات بده. یه نمونهی کلاسیک از یه شرور که میتونه قهرمان هم باشه.
۳. تومورا شیگاراگی – My Hero Academia
تومورا شیگاراگی – My Hero Academia
این بنده خدا یه تراژدی زندهست. کوئیرک ترسناک و مخربش، باعث شد اتفاقی کل خانوادش رو نابود کنه! و هیچ قهرمانی هم سراغش نیومد…
تنهاش گذاشتن، و این شد که از ته دل از کل جامعهی قهرمانها متنفر شد. آل فور وان هم بهجا اینکه کمکش کنه، تبدیلش کرد به یه هیولای واقعی.
اون درد زیادی کشید، و هرچند کاراش بخشیدنی نیست، ولی انگیزهش رو میشه درک کرد.
۲. لولوش لامپروج – Code Geass
[خرید مانگا](بزودی)
لولوش لامپروج – Code Geass
لولوش واسه خواهرش نانالی جون میداد. میخواست یه دنیا بسازه که نانالی توش خوشحال زندگی کنه، نه توی یه امپراتوری ظالم.
باهوش، کاریزماتیک، و مصمم… ولی مشکلش این بود که هر کی جلوش وایمیستاد، میکُشت، بدون استثناء. حتی پدر خودش رو هم!
از یه جایی به بعد، دیگه فرقی نداشت نیتش چی بود، چون راهی که رفت تاریکتر از خودِ دشمنهاش بود.
۱. ارن یگر – Attack on Titan
ارن یگر – Attack on Titan
و اما ارن… یه قهرمان؟ یه ضدقهرمان؟ یا یه قاتل؟ کسی نمیدونه دقیقاً کجای داستان وایستاده!
اون فقط میخواست از خونوادهش و مردمش محافظت کنه. بعد از دیدن مرگ مادرش، قسم خورد که تایتانها رو نابود کنه.
ولی آخرش چی شد؟ میلیونها نفر رو کشت! حتی دوستاش مجبور شدن بکشنش تا جلوش رو بگیرن.
ارن یه شخصیت پیچیدهست. هدفش آزادی بود، ولی قیمتی که براش پرداخت، خیلی سنگین بود.
🎭 خب، به نظر تو کدوم یکی از این “شرورای با نیت خوب” واقعاً لایق بخشیدنه؟
منبع : Screen Rant